خارجی ها راجع به ادبیات ایران چه میگویند!؟ ادبیات فارسی پیش از آنکه یکی از درس های دوران مدرسه و دانشگاه باشد یک هویت است هویتی ملی برای نمایش فرهنگ و تمدن ایران در بین الملل!. کمتر کسی در جهان هست که اهمیت و ارزش ادبیات ایران را درک نکرده باشد از زمانی که ادوارد فیتزجرالد، رباعیات خیام را ترجمه کرد غنای هنر شعر و رباعی را به جهان نشان داد، ادبیات ایران در جهان زبانزد دلها و احساسات همگان...
خارجی ها راجع به ادبیات ایران چه میگویند!؟
ادبیات فارسی پیش از آنکه یکی از درس های دوران مدرسه و دانشگاه باشد یک هویت است هویتی ملی برای نمایش فرهنگ و تمدن ایران در بین الملل!. کمتر کسی در جهان هست که اهمیت و ارزش ادبیات ایران را درک نکرده باشد از زمانی که ادوارد فیتزجرالد، رباعیات خیام را ترجمه کرد غنای هنر شعر و رباعی را به جهان نشان داد، ادبیات ایران در جهان زبانزد دلها و احساسات همگان شد و جهان میراث دار ادبیات ایران گردید. از نگاه خارجی ها، ادبیات ایران بی نظیرترین است این را به باور و گفته های آنها بسنجید:
به
باور «آبل بونار» شاعر معاصر فرانسوی:
«ممکن است کسی که همه کشورهای آسیا را در نوردیده، در همه آنها به سیاحت پرداخته و با مردم آنها درآمیخته است، از فلسفه هند سرمست گردد، از عظمت چین به حیرت افتد و از نبوغ ژاپن در شگفت آید؛ ولی بی گمان از هنر ایران مسحور خواهد شد و این ملت که در همه هنرها تا سرحد کمال درخشیده، به یکی از آنها بیشتر دل بسته است، و آن شعر و ادب است.»
گروسه» مستشرق فرانسوی درباره ایران مینویسد: «اگر به عنوان یک نفر خارجی اجازه اظهار نظر داشته باشم، باید بگویم ایران حق بزرگی بر گردن بشر دارد. زیرا به شهادت تاریخ، ایران با فرهنگ نیرومند و ظرایف اسلامی خود در طی قرون، وسیله تفاهم، توافق و هماهنگی را در میان ملل ایجاد کرده است، به طوری که آنها فلسفه، فکر و آرمانی واحد پیدا کردهاند. در اثر اندیشهها و اشعار ایران، نژادهای مختلف دارای ایمان و عقیده مشترک شدهاند. شاعران ایران جهانی را متمتع کردهاند. احساساتی که شاعران ایرانی ابراز میدارند، دقیقاً یک فرانسوی را مانند یک هندی و یک ترک را مانند یک گرجی تحت تأثیر قرار میدهد. باید گفت عارفان ایران با اینکه کاملاً مسلمانند اما همان قدر، قلب یک مسیحی را به تپش درمی آورند که دل یک برهمن را و به همین جهت به تمام بشریت تعلق دارند.
ریچارد لوگا لیپین شاعرانگلیسی با مطالعه
ترجمه رباعیات خیام گفته است: شاید بتوان گفت که رباعیات در اصل خود یک گل
نیست بلکه برگهای گل سرخ است که از مجموع آنها گلی به وجود می آید ونیز شاید که
ترجمة فیتز جرالد به منزلة شکفتگی این گل باشد. گلبرگها
از ایران آمدند لیکن جادوگری انگلیسی به افسون خویش از آنها گل سرخ روحپروری ساخت. گل سرخی مرکب از صد و یک گلبرگ ، که
از جهت زیبایی و خوشبویی هیچ گلی به پای آن نمیرسد.»
ترجمه اشعار مولوی نیز در حکم انقلابی
در ادبیات جهان به شمار می رود. ترجمه دیوان شمس بالاترین تیراژ را در مدتهای مدید
به خود اختصاص داده است. جهان پیام مولوی را شنیده و مست زمزمه های عاشقانه او شده
است.
به باور هرمان اته:" سماع رقص مولانا، رمزی است از
حرکات دوری افلاک و از روانی که مست عشق الهی است. مولانا چون از حرکات
موزون این رقص جمعی مشتعل می شد و از شوق راه بردن به اسرار وحدت الهی سرشار می
گشت، آن شکوفه های بی شمار غزلیات مفید عرفانی را می ساخت که دیوان بزرگ او را
تشکیل می دهد. دیوانی که اشعار آن از لحاظ معنی و زیبایی زبان و موزونیت
ابیات، جواهر گرانبهای ادبیات جهان محسوب می شود.»
برتلس ایرانشناس و مصحح روسی شاهنامه بر
این باور دارد که:
"مادام که در جهان مفهوم ایرانی وجود خواهد داشت، نام پر افتخار شاعر بزرگ
فردوسی هم که تمام عشق سوزان قلب خود را به وطن خویش وقف کرده بود، جاوید خواهد
بود. فردوسی شاهنامه را با خون دل نوشت و به این قیمت خریدار محبت و احترام ملت
ایران نسبت به خود گردید و یکی از بهترین دُرر نایاب را به گنجینه ادبیات جهانی
افزود."
شاهنامه بی گمان یکی از شکوهمند ترین
یادگارهای نبوغ بشری است و با حماسه های جهانی هومر و دانته برابری می کند و در
قدرت، ظرافت، پاکی، روشنی، لطافت، سبک و زبان با برجسته ترین نمونه های یونانی
همسنگ است. شرقشناسان به ویژه شرقشناسان روسی شاهنامه فردوسی را دُرّ نایاب گنجینه
ادبیات جهانی می دانند
یان ریپکا اندیشمند و شرقشناس اهل چکسلواکی، فردوسی را رستم ادبیات فارسی دانسته،
رستمی که برای ادبیات فارسی تلاش بسیار کرده است. به نظر وی: «فردوسی در
سراسر ادبیات فارسی چون تهمتن قد برافراشته است. نامش به وسیله تألیفات بی شمار
خاورشناسان و ترجمه هایی که از اثر وی به عمل آمده، مدتهاست که در اروپا و به طور
کلی در سرزمینهای وسیعی در آن سوی مرزهای فرهنگی ایران مشهور است. داستان
شاهنامه ناظر بر یک حماسه نوع بشر و جلوه گاه آن یعنی تاریخ ایران است.
شاهنامه سند تاریخی باارزشی است که سنتهای گذشته
را با نهایت امانت حفظ کرده، با وجود همه خیال پردازیها و مجازهایی که در آن به
کار رفته است، از حقایقی پرده بر می دارد که نه تنها برای تاریخ بلکه همچنین برای
سرآغاز تاریخ و بررسی جوامع ابتدایی بشری حائز اهمیت است، و اوضاع اجتماعی و طرز
زندگی در روزگار ساسانیان و پارهای از نکات تاریخی را بهتر از همه منابع
عربی و غیر آن روشن می سازد.»
پروفسور هانری ماسه شرقشناس فرانسوینیز معتقد است که:بین تمام حماسه های ایرانی کتاب شاهنامه مزیت خاص
دارد. زیرا سخن از کشمکشهای دیرین ملتی است که از ملیت و استقلال خود دفاع می کند.
شاهنامه شعر افتخارات و رنجهای یک ملت است، و همین بس که بتوان آن را در ردیف عالی
ترین آثار ادبی جای داد. اما شاهنامه ارزش دیگری نیز دارد . آن اینکه دو
دوران بسیار متفاوت را به هم پیوند می دهد: از یک سو ایران کهن که در آن یکی از
معروف ترین مذاهب دنیا پدید آمد و از دیگر سو ایران قرن یازدهم (میلادی) که سپیده
و طلیعه ایران نو به شمار می آید. این حماسه ملی ، که دو دنیای زردشت و اسلام را
دربر می گیرد، یکی از مؤثرترین جنبه های تحول آسیایی را مجسم ساخته است."
گلستان و بوستان سعدی جهانی را شیفته خود کرده
است. سعدی آموزگار حکمت بلند پایه و ارزنده ای است که اصولاً بر مبنای نوع دوستی
بنیان یافته است . در واقع آنچه بیش از همه از غربیان دل برده و آنان را مجذوب
ساخته تعالیم اخلاقی سعدی است که انگیزه ای جز بشر دوستی و بزرگداشت آدمیّت و شرف
انسانی ندارد. به باور امرسون نویسنده ومتفکر آمریکایی قرن نوزدهم: سعدی به
زبان همة ملل واقوام عالم سخن می گوید وگفته های او همانند هومو و شکسپیر و سروانت
و مونتینی همیشه تازگی دارد . امرسون کتاب گلستان را یکی از اناجیل وکتاب مقدسه
دیانتی جهان می داند و معتقد است که دستور های اخلاقی آن قوانین عمومی وبین المللی
است.
پس به اینکه شعر زبان احساس شماست و براحتی مضامین و احساسات و غنای آن را درک می کنید افتخار کنید زیرا جهان به ادبیات و شعر فارسی افتخار میکند...