شعرساز
بنا به روایتی نخستین شعر فارسی قصیدهای است از محمد وصیف سگزی، دبیر دربار یعقوب لیث صفاری، که تنها ۶ بیت آن باقی مانده است. مطلع این قصیده این است: (ای امیری که امیران جهان خاصه و عام / بنده و چاکر و مولای و سگ بند و غلام)
بخش عظیم ادبیات فارسی را در سدهٔ ششم هجری، قصیده تشکیل میدهد.
مشهورترین قصیده سرایان مدیحه گو: رودکی، منوچهری، فرخی سیستانی، عنصری، انوری، خاقانی
قصیده شعری است که مصراع اول و مصراعهای زوج آن همقافیهاند و تعداد ابیات آن از ۱۵ بیت بیشتر است.
قصیدههای مدحی معمولاً از چهار بخش تشکیل میشوند:
دعا و شریطه و اعتذار
تغزل: مقدمه قصیده است با مضامینی چون عشق، یاد جوانی و وصف طبیعت.
تخلص: رابطه میان مقدمه و تنه اصلی قصیده است.
تنه اصلی مدح: مقصود اصلی شاعر است با محتوایی چون مدح، رثا، پند و اندرز، عرفان، حکمت و غیره.
شریطه و دعا: شامل دعا برای جاودانه بودن ممدوح است و در پایان قصیده و در جواب جملاتی شرطی میآید.
مطلع، بیت اول قصیده و مقطع، بیت آخر آن است.
تجدید مطلع: آوردن بیت مُصَرَّع در اثنای قصیده است برای انتقال از موضوعی به موضوع دیگر و طولانی ساختن قصیده.
تخلص: نام شعری شاعر است که معمولاً در پایان قصیده میآید.
از آنجا که در این گونه شعر، نظر شاعر اغلب به شخص و مقصودی معیّن توجّه دارد آن را قصیده یعنی مقصود نام دادهاند. طبق نظر علمای ادب، در قصاید فارسی مطلع باید که مصرّع باشد و هرگاه که چنین نیست، به آن شعر قطعه میگویند و نه قصیده. اگرچه پیشینهٔ قصیده به شعر عربی در دوران جاهلیت میرسد، لیکن در شعر فارسی از قرن سوم هجری رواج یافت و دوران اوج شکوه آن تا قرن ششم هجری بودهاست. از قرن هفتم بهبعد، بهدلیل از بین رفتن دربارهای مقتدری که مشوق شاعران مدیحهسرا بودند، قصیده رو به ضعف نهاد. موضوع قصیدهها از قرن نهم بهبعد، بیشتر تجلیل و ستایش اولیای دین است. در دوران متأخر، ملکالشعرا بهار با وارد کردن مضمونهای اجتماعی و سیاسی در قصیدهها، رنگ تازهای به قصیده داد و این قالب شعری را احیا کرد.
ــ• ــ•
ــ ــ•
ــ ــ•
ــ ــ•
ــ ــ•
ــ ــ•
ــ ــ•
ــ ــ•
ــ ــ•
قصیده از حیث مضمون و محتوا، از آغاز تا امروز دستخوش دگرگونیهایی شدهاست که میتوان آنها را بهاجمال به شرح زیر بیان کرد:
قصیده دارای اصطلاحاتی خاص خود است. بیت اول آن مَطلَع نامیده میشود. در قصیدههای مدحی، اغلب چهار بخش مشخص است: تشبیب، تخلص، مدح و دعای تأبید. بیتهای شروع قصیده را، که معمولاً وصف طبیعت یا شرح وصال یا فراق معشوق است، «تغزل» (شعر عاشقانه گفتن) یا «تشبیب» (احوال ایام جوانی را ذکر کردن) یا «نسیب» (شعر لطیف دربارهٔ زنان) میگویند. پس از چند بیت، شاعر تغزل را به مدح میکشاند که این قسمت را «تخلص» مینامند. مهارت شاعر در پیوستن بخش مقدمه قصیده به مدح، و ظرافتی که در این مورد بهکار میبَرَد «حسن تخلص» نامیده میشود. پس از مدح، که قسمت اعظم قصیده را تشکیل میدهد، شاعر قصیده را با «دعای تأبید» به پایان میبَرَد، یعنی برای ممدوح خود آرزوی جاودانگی میکند، که به این قسمت شَریطه میگویند. در بسیاری از قصاید، بهویژه وقتی که موضوع آن مدح نیست، بدون تشبیب و تغزل سروده شدهاند و شاعر بدون مقدمه وارد موضوع موردنظر خود شدهاست. چنین قصیدهای را «محدود» یا «مُقتَضَب» مینامند.[۶] بهلحاظ طولانی بودن قصیده و یکسان بودن قوافی، گاه شاعر مجبور به تجدید مطلع میشود؛ یعنی مصراع اول بیتی در اواسط قصیده با مصراعهای زوج همقافیه میگردد. پس از آن، شاعر اجازه دارد که قوافی تکراری با بخش قبلی را در شعر خود استفاده کند. خاقانی شروانی و سعدی شیرازی در قصاید خود از روش تجدید مطلع بهره بردهاند.[۴]
فرخی سیستانی
منوچهری دامغانی
عنصری
ناصر خسرو
خاقانی شروانی
انوری اَبیوَردی
ظهیر فاریابی
سعدی شیرازی
ملک الشعرای بهار
اصلا نفهمیدم.. چون واضح نبود و کلماتی سخت اوردبودند و درکشان سخت بود و حالا که من میپرسم…قالب به چه صورت است و به چه حالت در شعر قرار میگیرد و با شکل نیز بیان کنید.. میگویند وزن و اهنگ و موضوعات ان.. اصلا در هم ریخته بود لطفا تعویض کنید و اگر ازتون خواستیم که قصیده را بیان کنیدو به چه صورت است حالت قرار گرفتن قافیه در شعر هارا با کلماتی ساده بیان کنید
درسته منم همین نظرو دارم
به نظر من عالی بود
مفهوم رو نشون نمیده
بد
ممنون
الان عارف نامه ایرج میرزا که چکامه یا همون قصیده است ابیاتش هیچ شباهتی به چیزی که شما میگید نداره ابیاتش شبیه مثنوی هست.
بنظرم نسبتا خوب بود ولی اگه کامل تر میشد بهتر میشد و اگه به هر مطلب مثال زده بشه ممنون میشیم
عالی.مخضوصا ساختار.
خیلی بلند و طولانی بود و برای تحقیق های کوتاه اصلا مناسب نیست ولی در کل خیلی خوب بود ممنون
عالی بود خیلی اموزنده
خوبنبود بدکنبود
خیلیخوبه