در پیدایش شعر مهمترین مسئله موسیقی است، در حقیقت عدهای از ادبا بر این باور هستند که وزن و موسیقی پایه ریشهای اشعار هستند. بیشتر اشعاری که دارای موسیقی دلنشین هستند شرایط زیر را دارند: وزن عروضی شعرای اولیه قالبهایی را پدید آوردند، که اگر کلمات بر اساس آنها چیده شوند، در شعر موسیقی به وجود میآید. شاعران کهن بر پایه پیام شعری خود، وزن متناسب با آن را بر میگزیدند. به عنوان نمونه فردوسی در شاهنامه بیشتر از وزن...
در پیدایش شعر مهمترین مسئله موسیقی است، در حقیقت عدهای از ادبا بر این باور هستند که وزن و موسیقی پایه ریشهای اشعار هستند. بیشتر اشعاری که دارای موسیقی دلنشین هستند شرایط زیر را دارند:
وزن عروضی
شعرای اولیه قالبهایی را پدید آوردند، که اگر کلمات بر اساس آنها چیده شوند، در شعر موسیقی به وجود میآید. شاعران کهن بر پایه پیام شعری خود، وزن متناسب با آن را بر میگزیدند. به عنوان نمونه فردوسی در شاهنامه بیشتر از وزن متقارب که هجاهای بلند آن کمتر از هجاهای کوتاه است، استفاده کردهاست، چرا که هجاهای کوتاه برای توصیف صحنههای نبرد و القای سرعت مناسبتر هستند.
چکاچاک گرز آمد و تیغ و تیر
ز خون یلان دشت گشت آبگیر
وزن روان
شعرای اولیه از ۳۳ وزن عروضی که در اصل از زبان عربی وارد شعر پارسی شده بود استفاده میکردند که بسیاری از آنها با زبان پارسی هماهنگی نداشتند. بعدها سعدی وزنها را بهگزینی کرد و تنها از ۷ وزن عروضی که روانتر بودند استفاده کرد. نمونهای از وزن روان:
درآن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
نمونهای از وزن غیر روان:
(اصفهانی)
چه شود به چهرهٔ زرد من نظری برای خدا کنی
که اگر کنی همه درد من به یکی نظاره دوا کنی
تو کمان کشیده و در کمین، که زنی به تیرم و من غمین
همهٔ غمم بود از همین که خدا نکرده خطا کنی
وجود قافیه
قافیهها باید علاوه بر هم آوا بودن، هنرمندانه نیز باشند، بسیاری از شعرای بزرگ با انتخاب مناسب قافیه ذهنیت خود را به مخاطب القا میکنند. مانند نمونههای زیر:
نالم بدل چو نای من اندر حصار نای
پستی گرفت همت من زین بلند جای
در شعر بالا ما در قافیهها «آی» میکشیم و با غم شاعر همراه میشویم.
بپیچید و زان پس یکی آه کرد
ز نیک و بد اندیشه کوتاه کرد
شعر بالا مربوط به لحظه خنجر خوردن سهراب است؛ خواننده با خواندن شعر دو «آه» میکشد و باز هم با شعر همراه میشود.
اعجازهای پنهان
در اشعار از لحاظ موسیقی اعجازهای فراوانی موجود است یکی از این اعجازها ایجاد شدن حالت خاصی در چهره فرد است که در اثر خواندن شعر ایجاد میشود.
چشمم از آیینه داران خط و خالش گشت
لبم از بوسه ربایان بر و دوشش باد
در شعر بالا به ویژه در مصرع دوم لبهای خواننده به حالت غنچه در میآید که تداعیکننده عمل بوسه زدن است.
نحوه قرارگیری کلمات
قرارگیری کلمات نقش به سزایی در جاودانه شدن شعر دارد.
حضور مستحکم کلمه به تنهایی
این خاصیت زمانی در شعر تجلی مییابد که نتوان کلمهای را حذف کرد و کلمهٔ بهتری جای آن قرار داد.
ملامتگوی بیحاصل ترنج از دست نشناسد
در آن معرض که چون یوسف جمال از پرده بنمایی
در مثال بالا کلمهٔ معرض بهترین انتخاب است و هم معنیهای آن مثل مجلس، محفل، نوبت، موقع مناسب نیستند و نمیتوانند به جای کلمه معرض بنشینند.
حضور مستحکم کلمات در ارتباط با یکدیگر
کلماتی که در هر بیت آمدهاند با هم هماهنگ باشند. نمونهای از کلمات ناهماهنگ :
چون شبه جزیره هست آن
برتری دارد ز همنوع در جهان
کشورش باشد جنوب آسیا
یک کمی مایل به غربی در سرا
قسمتی از سرزمینش هست کج
مردم آن با نبی بودند لج
نمونههای از کلمات هماهنگ:
بالا بلند عشوه گر نقشباز من
کوتاه کرد قصه زهد دراز من
دلیلآوری
اگر شاعر در اثر خود ادعایی بکند، در صورتی که دلیلی بر آن بیاورد، شعر برای خواننده دلنشینتر میشود. دلیل دو گونه است: دلیل هنری(تخیلی)، دلیل واقعی. نمونهای از دلیل هنری:
«عارضش را بهمَثَل ماهِ فلک نتوان گفت
نسبتِ دوست به هر بیسروپا نتوان کرد»(حافظ)
در این شعر حافظ میگوید که معشوقش را نمیتواند مانند ماه بداند چرا که ماه در آسمان سرگردان است و لاابالی است.
تصویرسازی
تصویرسازی به شعر روح و جان میبخشد و آن را از حالت جمود خارج میسازد؛ شعرا با استفاده از تصویرسازی موضوعهای بسیار پیش و پا افتاده را جذاب میکنند. مثلاً نمونهٔ «الف»- در زیر، شاعر منظرهٔ طلوع خورشید را بهزیبایی تصویرسازی میکند:
سحر چون خسرو خاور عَلَم بر کوهساران زد
به دست مرحمت یارم درِ امّیدواران زد
نمونهٔ «ب» - در زیر، شاعر حالت شیرین در حال اشک ریختن را بیان میکند:
ز سنبل کرد بر گُل مشکبیزی
ز نرگس بر سَمَن سیمابریزی
تصویرسازی مختص بوستان سعدی و شاهنامهٔ فردوسی
این نوع فضاسازی، فضاسازی خاصی است که در بوستان سعدی و شاهنامهٔ فردوسی به کار رفتهاست و فرق اساسی آنها با فضاسازی اشعار دیگر شعرا در عدم استفاده از تشبیهات و استعارهها است.
بوستان:
شنیدم که در بزم ترکان مست
مریدی دف و چنگِ مطرب شکست
در شعر بالا فضایی را ترسیم میکند که ترکان[۲] در مجلس بزمی گرد آمده بودند و در این هنگام زاهدی وسیله طرب آنها را میشکند.
شاهنامه:
چو خورشیدِ تابنده شد ناپدید
شب تیره بر چرخ لشکر کشید
در این نمونه شاعر فرارسیدن شب را تصویر کردهاست. یا در شعر زیر، فردوسی با انتخاب آگاهانهٔ کلمات، بدون استفاده از استعارات و تشبیهات، فضای تصمیمگیری سریع را بهصورت فوقالعاده کوتاه بیان میکند:
نشستند و گفتند و برخاستند
پیِ مصلحت مجلس آراستند
دووجهی
نمونههایی از اشعار «دووجهی»، یا به عبارت عامیانه، «به در میگوییم تا دیوار بشنود».[۳] مثل این شعر فریدون مشیری: