مسمط چیست؟

شعرساز

مسمط مُسَمَّط به نوعی از قصیده یا اشعاری گفته می‌شود که شاعر بنای آن را بر چند مصراع هم‌قافیه بنهد و مصراع آخر را بر قافیه‌ای دیگر قرار دهد. هر بخش از مسمط را یک رشته می‌گویند. قافیهٔ رشته‌ها متفاوت است و در هر رشته، همهٔ مصراع‌ها بجز مصراع آخر هم‌قافیه است. در مسمط، مصراع آخرِ هر رشته را بند می‌گویند. بندها هم‌قافیه و حلقهٔ اتصال همهٔ رشته‌ها به یکدیگر است. بنیان‌گذار این قالب منوچهری دامغانی، شاعر قرن پنجم، است، که همهٔ مسمطات وی مسدس‌اند. ناصرخسرو، شیخ بهایی، قاآنی[ و ملک‌الشعرا بهار از دیگر شاعرانی هستند...

3.3 8 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

10 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کاربران ناشناس
4 سال قبل

خوب

کاربران ناشناس
4 سال قبل

اگه برای هر قاب شاعر یه هفته نامه درست کنید
و هر هفته مطالب و مثال های جدید رو اضافه کنید
خیلی جذاب میشه!

کاربران ناشناس
3 سال قبل

سلام میشه بگید این شعری که بنده سرودم چه نوع شعریه؟
برخیز تو مومن که دم و وقت اذان شد
این مه چو عیان شد
ابلیس نهان شد
چون امر برآن شد
ماه رمضان شد
خورشید سعادت بدرخشد به تو این ماه
دور از غم و هر آه
از غفلت و هر چاه
از دشمن بدخواه
چون دشمن جان شد
ماه رمضان شد
گر هر گنهی کرده ای امروز تو بشتاب
هرگز تو نمان خواب
بر توبه و این باب
چون بندگی ناب
چون وقت امان شد
ماه رمضان شد
مهمان خداییم در این ماه پر از شور
یک سفره ی پر شور
از آن همه ماجور
شیطان ز برش دور
از روح و روان شد
ماه رمضان شد
شیطان که به هر سوی بُوَد در پی آزار
دستش بِبُر از کار
با روزه ی پر بار
تا اینکه شود خوار
تعطیل،دکان شد
ماه رمضان شد
محمودرضامحمدی نیا«کاویان»

کاربران ناشناس
4 سال قبل

دستتون درد نکنه واقعا به خاطر مطالب مرتب و خوبتون

کاربران ناشناس
4 سال قبل

خوب بود

کاربران ناشناس
4 سال قبل

خیلی هم بد بود

کاربران ناشناس
4 سال قبل

سلام
وقتتون به خیر و سلامتی
اگه «بند» به جای یه مصرع، یه بیت باشه، اونوقت به شعر چی میگن؟
اصلا همچین قالب شعری داریم؟
مثلا ببینین:
در ازل خاک مرا چون که به پیمانه زدند
دل ما هم نفس هر دل دیوانه زدند
بر سر دعوی ما پیر و جوان چانه زدند
بر غزل خوانی ما حکم فقیهانه زدند

دل به امید به دریا زدم و حال چنان
شده ام مضحکه گبر و مسلمان که مپرس

این جماعت که به تهمت همه بیمار بود
آبروی دگران بردنشان کار بود
خنده بر روی یکی مفلسشان عار بود
کار این قوم بسی سرد و دل آزار بود

دل من خون شده از خشکی این خلق عجیب
قلب من پر شده از درد فراوان که مپرس
و…

ممنون میشم جواب بدین

کاربران ناشناس
3 سال قبل

مسمط است مسمط مسدس
شبیه تضمینی که ملک الشعرا از شعر سعدی کرده
سعدیا چون تو کجا نادره گفتاری هست

کاربران ناشناس
2 سال قبل

برای من خیلی قابل استفاده بود.
ممنونم

10
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x