شعرسفارشی تولد شقایق
قالب شعر:
غزل
المان های مورد نظر :تبریک روز تواد شقایق - ۱۸ خرداد- دکتر هوشبری- مهربون و...
تعداد ابیات:10 بیت
سایز شاسی:ندارد
نوع چاپ:همیشه لاجوردی
رنگ بندی چاپ:متن شعر:
محبتهای شیرینات بَرَد هوش از سر و جانم
تو هستی "دکتر هوشبر"، منم بیمار و حیرانم
تویی آن تُرک شیرازی به دست آری دل ما را
گلستان کردهای با عشق، چنان دشت و بیابانم
در این دنیا چه میخواهم که عشقم "مهربونم" شد
چنان در من شدی پیدا، که اندیشم چه پنهانم!
عسل از چشم تو لبریز، شد و در کام من جاری
تو پُر مهری که با یادت، خوشم، شادم، که خندانم
چنان سرشار از احساسی به عشقِ "بچهی دختر"
از این احساسِ شورانگیز چه باید گفت نمیدانم
منم مبهوتِ سیمایت، از آن چشمانِ زیبایت
ندیدم در جهان هرگز، چنین چشمی به چشمانم
من از وصف دلارایت چهها گویم که ممکن نیست!
از آن گیسو، از آن صبرت، تو ماهی، ماهِ تابانم!
متینی، عاشقی، طناز، ظریفی چون گُلی زیبا
همین یک گُل مرا کافی، شقایق شد گلستانم
یک خرداد و بیست از آن، علی عاشقتر از پیشاست
خبرهای خوشِ خرداد، فراوان شد که میدانم
همین هجده از این خرداد که میلادت شد و آغاز
تو را فرخنده باد این روز، عزیزم، جانِ جانانم
...
سفارش دهنده:
علی
محبتهای شیرینات بَرَد هوش از سر و جانم
تو هستی "دکتر هوشبر"، منم بیمار و حیرانم
تویی آن تُرک شیرازی به دست آری دل ما را
گلستان کردهای با عشق، چنان دشت و بیابانم
در این دنیا چه میخواهم که عشقم "مهربونم" شد
چنان در من شدی پیدا، که اندیشم چه پنهانم!
عسل از چشم تو لبریز، شد و در کام من جاری
تو پُر مهری که با یادت، خوشم، شادم، که خندانم
چنان سرشار از احساسی به عشقِ "بچهی دختر"
از این احساسِ شورانگیز چه باید گفت نمیدانم
منم مبهوتِ سیمایت، از آن چشمانِ زیبایت
ندیدم در جهان هرگز، چنین چشمی به چشمانم
من از وصف دلارایت چهها گویم که ممکن نیست!
از آن گیسو، از آن صبرت، تو ماهی، ماهِ تابانم!
متینی، عاشقی، طناز، ظریفی چون گُلی زیبا
همین یک گُل مرا کافی، شقایق شد گلستانم
یک خرداد و بیست از آن، علی عاشقتر از پیشاست
خبرهای خوشِ خرداد، فراوان شد که میدانم
همین هجده از این خرداد که میلادت شد و آغاز
تو را فرخنده باد این روز، عزیزم، جانِ جانانم
...
سفارش دهنده:
علی