متن جشن تکلیف حسنا سادات
حق ثبت این اثر محفوظ و متعلق به شعرساز است
قالب متن:
نثر مسجع
المان های مورد نظر مشتری:متن جشن تکلیف حسنا سادات ،آخر هم سوگندنامه باشه عید امسال کربلا و نجف بودیم که اولین نمازهای واجبش توی حرم بوده و. خوبه که اشاره کنید لطفا، سفرهای قبل که کربلا بودیم فقط زیارت معمولی بود ولی این سفر خیلی خاص بود، روز جشن هم مصادف هست با ولادت حضرت رقیه (س)
تعداد بندها:6 بند
سایز شاسی:بصورت فایل متن
متن شعر:
جشنی به راه است و شور و شوقی به پاست، جشنی که سرآغاز بندگی خداست که همراه با هزاران دعاست، من اکنون دعوت شده بودم به این جشن، برای رسیدن به آرزوهای پاک و ماندنی، برای فهمیدن آیه های خواندنی... چه پُر احساس، نسیم الهی در وجودم وزید، آنگونه که این زمان حس کردم چهره ام را در آینه ی شفاف آسمان. این جشن، جشن تکلیف من بود. سفرهایی قبل از این رفته بودم، بسیار، اما این بار، در کربلا، حال و هوای دیگری بود و آن هوای رسیدن به تکلیف الهی بود. خوشحالم که روز جشن تکلیفم با میلاد دختر امام شهید همزمان است! او مرا مهمان خود می کند. شکی نیست که، این اتفاق، اتفاقی نیست. سرآغاز تمامی اتفاقات خوش اینجا بود، روزهای اولینِ سال نو، اولین نماز واجب؛ یک حس رویایی و زیبا، بغض غریبی گلویم را فشرد و شادی عجیبی، در دلم نمایان شد. ندایی در درونم گفت: "خوش آمدی، حسنا سادات، خوب ببین، خدایی در این نزدیکی است همین حوالی، خدایی که از رگ گردن به تو نزدیک تر و از هر کسی به تو آگاه تر است، تو را آرام آرام به تمام خوبی ها دعوت می کند، به جشن مهر و پاکی، خوش آمدی؛ این چادری که به سر کردی، تو را مثل غنچه ای در لابلای برگها نگه داشته و زیبایی ات را چند برابر کرده؛ فصل پاکدامنی فرا رسیده و تو در امتداد این فصل هستی، نمازت را فراموش نکن، مهربان بودن را با خود تکرار کن و از بدی ها به دور باش و عبادت را فراموش نکن زیرا جشن تکلیف تو نزدیک شدن به درگاه الهی و راه رسیدن به سعادت است" سخنش دلنشین بود صدایی از آسمان تا زمین بود. چه اتفاق خوبی، اولین سجده ی واجبم بود در حرم امام، در حسی بی مثال که تمام قلبم را سرشار از عطر حرم کرد. خیلی زیبا بود آهنگ اذان در لحظه ی آمادگی در لحظه ی عاشقی اهل بیت، در لحظه ی واجب شدن در زندگی و در لحظه ی تکلیف داشتن برای شروع امتحان بندگی... الهی، تو را به این لحظه قسم، لحظه ای نگاهت را از من نگیر، که باغ وجودم بی تو می شود کویر... الهی تو را به این اتفاق زیبا در این کربلا سوگند، همه را دور نگهدار از بلا و گزند. خدایا، جشن تکلیف است و تکلیفی آشکار، مرا از هر زشتی و بدی دور نگهدار. خدایا، از پدر و مادر عزیزم که مرا در مسیر ایمان همراهی کردند، بی نهایت سپاسگزارم. لطف آنها را از من نگیر. .....
سفارش دهنده:
زهره انصاری
نظر او درباره تابلوشعر:
خیلی ممنونم عالی بود سپاس از لطف شما
جشنی به راه است و شور و شوقی به پاست، جشنی که سرآغاز بندگی خداست که همراه با هزاران دعاست، من اکنون دعوت شده بودم به این جشن، برای رسیدن به آرزوهای پاک و ماندنی، برای فهمیدن آیه های خواندنی... چه پُر احساس، نسیم الهی در وجودم وزید، آنگونه که این زمان حس کردم چهره ام را در آینه ی شفاف آسمان. این جشن، جشن تکلیف من بود. سفرهایی قبل از این رفته بودم، بسیار، اما این بار، در کربلا، حال و هوای دیگری بود و آن هوای رسیدن به تکلیف الهی بود. خوشحالم که روز جشن تکلیفم با میلاد دختر امام شهید همزمان است! او مرا مهمان خود می کند. شکی نیست که، این اتفاق، اتفاقی نیست. سرآغاز تمامی اتفاقات خوش اینجا بود، روزهای اولینِ سال نو، اولین نماز واجب؛ یک حس رویایی و زیبا، بغض غریبی گلویم را فشرد و شادی عجیبی، در دلم نمایان شد. ندایی در درونم گفت: "خوش آمدی، حسنا سادات، خوب ببین، خدایی در این نزدیکی است همین حوالی، خدایی که از رگ گردن به تو نزدیک تر و از هر کسی به تو آگاه تر است، تو را آرام آرام به تمام خوبی ها دعوت می کند، به جشن مهر و پاکی، خوش آمدی؛ این چادری که به سر کردی، تو را مثل غنچه ای در لابلای برگها نگه داشته و زیبایی ات را چند برابر کرده؛ فصل پاکدامنی فرا رسیده و تو در امتداد این فصل هستی، نمازت را فراموش نکن، مهربان بودن را با خود تکرار کن و از بدی ها به دور باش و عبادت را فراموش نکن زیرا جشن تکلیف تو نزدیک شدن به درگاه الهی و راه رسیدن به سعادت است" سخنش دلنشین بود صدایی از آسمان تا زمین بود. چه اتفاق خوبی، اولین سجده ی واجبم بود در حرم امام، در حسی بی مثال که تمام قلبم را سرشار از عطر حرم کرد. خیلی زیبا بود آهنگ اذان در لحظه ی آمادگی در لحظه ی عاشقی اهل بیت، در لحظه ی واجب شدن در زندگی و در لحظه ی تکلیف داشتن برای شروع امتحان بندگی... الهی، تو را به این لحظه قسم، لحظه ای نگاهت را از من نگیر، که باغ وجودم بی تو می شود کویر... الهی تو را به این اتفاق زیبا در این کربلا سوگند، همه را دور نگهدار از بلا و گزند. خدایا، جشن تکلیف است و تکلیفی آشکار، مرا از هر زشتی و بدی دور نگهدار. خدایا، از پدر و مادر عزیزم که مرا در مسیر ایمان همراهی کردند، بی نهایت سپاسگزارم. لطف آنها را از من نگیر. .....
سفارش دهنده:
زهره انصاری
نظر او درباره تابلوشعر:
خیلی ممنونم عالی بود سپاس از لطف شما
